هزار قطعه کوچک از دلم . باز هم عید و دور هم جمع شدنی دیکه با گریه به قاب عکس پدرم. دستمال میکشم سایه ای از صورتم روی شیشه قاب عکس می افته. احساس ترس تمام وجودم رو می گیره ناگهان پیرزنی که بازتاب. بالبخندی زجر آور فریاد کشید منتظرم باش. همین روزها برای همیشه تو تمام آینه های زندگیت رخنه. می کنم و پاداش تمام اشک هایی که تو بهار جوانیت برای. پدرت ریختی رو بهت هدیه میکنم. سپردم و به این امید منتظر.

If this is your first visit, be sure to check out the FAQ. By clicking the link above. You may have to register. To start viewing messages, select the forum that you want to visit from the selection below. آموزش های ارسال شده شما.

سکوت تنهایی شب در برکه ای خاموش. این به سلامتیا واسه دل خودمه. به سلامتي اونايي كه دوسشون داريم و نميفهمن . به سلامتی اون سوال هایی که پرسیده نمی شن ولی جوابشون بغض میشه تو دل آدم. به سلامتی همه ی اون هایی که از ناراحتی کلی میگن عشق چرته ولی دلشون یه ذره شده واسه عشقشون و میبینن با این حرفا دلشون اروم نمیگیره.